پسر 7‌‌ساله‌ام حاضر نيست اشتباهاتش را بپذيرد؛ با اين‌که من و همسرم خيلی راحت سعی می‌کنيم اشتباهات‌مان را بپذيريم و بعد از انجام هر کار خطايی، از همدیگر معذرت‌خواهی می‌کنيم‌
 

«پسر 7‌‌ساله‌ام حاضر نيست اشتباهاتش را بپذيرد؛ با اين‌که من و همسرم خيلی راحت سعی می‌کنيم اشتباهات‌مان را بپذيريم و بعد از انجام هر کار خطايی، از همدیگر معذرت‌خواهی می‌کنيم‌ اما پسرم برای نمونه می‌خواست برنامه‌ی تلويزيونی مورد علاقه‌اش را قبل از رفتن به مدرسه ببيند، در صورتی ‌که بايد قبل از رفتن، صبحانه‌اش را می‌خورد و لباس‌هايش را می‌پوشيد‌ اما آن‌قدر دست‌دست کرد که ساعت 7‌ شد و شروع کرد به اعتراض به ما که به‌خاطر قوانين شما من نتوانستم برنامه‌ی مورد علاقه‌ام را ببينم. ‌در اين شرايط از او سؤال‌هایی کردم ‌تا بتواند به اشتباهش پی‌ببرد. برای نمونه در اين مورد به او گفتم:

چه کسی صبحانه‌ات را آماده کرد؟

- مامان‌

کی صبحانه‌اش را نخورد؟

- من

چرا نتوانستی برنامه‌ات را ببينی؟

- قانون ناعادلانه‌ی شما نگذاشت.

همان‌طور که می‌بينيد، هيچ‌گونه احساس شرمی از اشتباهاتش ندارد و هرگز قبول ندارد که او هم اشتباه می‌کند.»  

 

اين خانم فراموش کرده که پسرش فقط 7‌سال دارد‌ و رعايت قوانين خانه برای او هم‌چون تنبيهی سخت و خالی از لذت است. به‌نظر می‌رسد که اين خانم، 24‌ساعته مانند يک پليس رفتار کرده و به‌طور دائم به‌دنبال هر‌گونه تخلفی در کودک است. او بيش از حد بر خطاهای کودک متمرکز شده و پيوسته به‌دنبال پيدا کردن مقصر در موارد مختلف است و می‌خواهد که از هر اشتباه، درسی به او بدهد. اما اين شرايط خوبی برای تعليم نيست‌ بلکه اين‌گونه شرايط فقط ايجاد خشم و رنجش در فرد می‌کند. افراد به‌طور اتوماتيک از اشتباه‌های‌‌شان درس می‌گيرند، البته د‌رصورتيی که به ‌صراحت، اشتباه‌ها به آنان گوشزد نشود تا به احساس گناه و شرم منجر گردد.

در‌واقع اين پسر با رفتارش ناخواسته به شما لطف کرده و به شما فهمانده روش مؤثری انتخاب نکرده‌ايد‌ اما شما اين رفتار را فقط به‌عنوان يک نافرمانی تعبير کرديد. به‌ياد داشته باشيد که اين کودک فقط 7‌سال دارد و روشی که شما برای کنترل رفتار او به‌کار بستيد، مناسب سنش نبوده که نتيجه‌ی موفقيت‌آميزی درپی نداشته است. البته درنظر داشته باشيد در هر‌کسیکه احساس شرم و گناه ايجاد کنيم، در هر سنی باشد، حاضر به پذيرش خطايش نيست‌ و با آن سؤال و جواب‌هايی که شما کرديد، اگر بخواهد به اشتباهش اقرار کند، دچار احساس شرم می‌شود‌ و بنابراين به‌طور حتم قبول نمی‌کند.

اگر می‌خواهيد کسی اشتباهش را بپذيرد، سعی ‌کنيد محيط مثبتی ايجاد نماييد و الگويی برای او فراهم کرده تا به سمت درست هدايت شو‌د. پس الگو و نمونه‌ای برای رفتاریکه دوست داريد در کودک‌تان ايجاد شود، فراهم کنيد، بدون اين‌که آن‌را توضيح دهيد و يا آن رفتار را به او گوشزد کنيد. برای نمونه، همين که شما و همسرتان برای اشتباهات‌‌تان از همدیگر عذرخواهی می‌کنيد، الگوی بسيار خوبی است و به‌تدريج می‌بينيد در صورتی‌که اشتباهات کودک را به‌طور مستقيم گوشزد نکرده و تحقيرش نکنيد، او هم رفتار الگو را به‌مرور زمان تقليد خواهد کرد.

هميشه در ذهن داشته باشيد که تأکيد زياد بر اشتباهات، محيط خوب و مثبتی ايجاد نمی‌کند و مانع يادگيری صحيح کودکان می‌شود. مطمئن باشيد يکی از کليدهای مهم پرورش کودکان و يا هر فردی در هر سنی، اين است که به رفتارهای خوب آنان بيش‌تر توجه کرده و در ازای آن‌ها پاداش دهيد. در اين‌صورت خواهيد ديد که به‌مرور زمان، رفتارهای بد، کمتر می‌شوند. اما اگر به‌طور صحيحی با الگوهای رفتاری نادرست برخورد نکنيد و شيوه‌ی درست را به کودکان به‌طور عمیق ياد ندهيد، آن رفتارها به بخشی از ساختار شخصيتی آنان تبديل خواهند شد.

از طرف ديگر هر‌‌‌قدر به رفتارهای نادرست کودک توجه بيش‌تری نشان دهيد، در‌حقيقت اين‌گونه رفتارها را تقويت کرده‌ايد‌ چون فرزند شما هميشه با انجام کارهای نادرست، می‌تواند توجه شما را‌ به‌خود جلب کند‌ و درنتيجه انگيزه‌ای برای انجام رفتارهای صحيح در او ايجاد نمی‌شود. علاوه ‌بر اين، با تمرکز بر اشتباهات، باعث می‌شويد کودک، فردی سرکش و گستاخ شده و ديگر از محيط خانه لذتی نبرد.

مامی‌خواهيم کودکانی پرورش دهيم که بتوانند در آينده‌، خود به‌تنهايی فکر کنند و به‌ طور مستقل عمل نمايند؛ پس برای اين‌که کودکان از ما حرف‌شنوی داشته باشند، بهتر است‌ با آنان‌ گفت‌وگو کنيم‌ و قوانينی ساده و به‌طور کامل مشخص برای خانه تعيين نماييم، قوانينی که موجب دعوا و مجادله نشود. برای نمونه: «اگر لباست را نپوشی و صبحانه‌ات را نخوری، نمی‌توانی تلويزيون تماشا کنی»‌، شايد در‌ظاهر، قانون معقولی به‌نظر آید‌ اما بهتر است که اين عبارت را به اين‌صورت تصحيح نماييم:‌ «تو می‌توانی قبل از رفتن به مدرسه، تلويزيون تماشا کنی اما قبل از آن، لباست را بپوش و صبحانه‌ات را بخور‌ چون بايد قبل از فلان ساعت بيرون از خانه باشيم.» اين عبارت، روشن و قابل درک است و به‌طور کامل به کودک می‌فهماند که به‌طور دقیق چه کاری را نبايد و چه کاری را بايد انجام دهد تا بتواند به آن‌چه می‌خواهد، برسد‌. حتی می‌توانيد از او نظرخواهی کنيد که چه قوانينی در نظرش خوب است و در‌صورت عدم رعايت آن‌ها، چه پيامدهايی عادلانه می‌‌آيند.

 البته دليل ندارد که کودک شما تمام قوانين را بپسندد‌ اما شما هم بايد منصف باشيد و مهم‌تر اين‌که در تأکيد بر اجرای قوانين، ثابت و پايدار عمل نماييد‌ و تا آن‌جا که می‌توانيد، از کم‌ترین توبيخ و سرزش استفاده کنيد. اما ‌هميشه در ذهن داشته باشيد‌ که اگر می‌بينيد بارها و بارها در مورد مسأله‌ی خاصی با هم بحث می‌کنيد و به هيچ راه‌حل مؤثری نمی‌رسيد، نشانه‌ی اين است که شيوه‌ی مؤثر و کارآيی به‌کار نبسته‌ايد. در اين زمان، بايد بنشينيد و به راه‌حل ديگری بينديشيد.

بهاره نيک‌جو

کارشناس‌ارشد روان‌شناسی
 
مطالب پیشنهادی:
یک الگوی خوب برای کودک‌تان باشید
پنج تصور غلط درباره پدر بودن
چگونه كودك را به كتاب خواندن علاقه مند كنیم؟
توصیه‌های خوب برای بچه‌های بدخواب
 
 
تهیه شده توسط مجله شادکامی و موفقیت
www.seemorgh.com/lifestyle
اختصاصی سیمرغ