وقتی سینمای ایران تنها با چند نام در دنیا شناخته می‌شود و امثال عباس کیارستمی و مجیدی مجیدی به نماد سینمای ما در جهان تبدیل شده‌اند، چه باک اگر همین چند نام تکراری برای سال‌ها سینمای ایران را در دنیا نمایندگی کنند.
حالا دیگر نزدیک به دو دهه از حضور خالق "خانه دوست کجاست؟" در سطح اول سینمای دنیا می‌گذرد و کمتر جشنواره و رویداد معتبر سینمایی هست که نام و نشانی از عباس کیارستمی در پرونده خود نداشته باشد.

کن، ونیز و برلین در کنار چند جشنواره کوچک و بزرگ دیگر افتخار میزبانی از کیارستمی یا فیلمی از این سینماگر شهیر ایرانی را در 20 سال اخیر داشته‌اند و برخی با افتخار از وی برای داوری بخش‌های مختلف خود دعوت کرده‌اند. نخل طلایی کن را می‌توان معتبرترین جایزه سینمایی دنیا بعد از اسکار دانست که یکبار حدود 10 سال پیش در دستان نماینده سینمای ایران آرام گرفت و کیارستمی همین امسال هم در کنار بزرگان فیلمسازی دنیا با فیلمی کوتاه در کن حضور داشت.

مجیدی هم تنها سینماگر ایرانی است که در تاریخ هشتاد ساله اسکار یکبار برای "بچه‌های آسمان" نامزد اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان شد و در کنار نامدارانی چون روبرتو بنینی و والتر سالس عکس یادگاری انداخت. گرچه او در دوره هفتاد و یکم اسکار قافیه را به "زندگی زیباست" بنینی واگذار کرد، اما نام ایران و سینمای ایران تا ابد به پاس فیلم مجیدی در کتاب اسکار به یادگار خواهد ماند.

حالا وقتی می‌شنویم این دو چهره جهانی سینمای ایران به زودی کار روی دو پروژه بین‌المللی را آغاز می‌کنند، بهتر است به احترامشان کلاه از سر برداریم و از اینکه همچنان نام و یاد سینمای ایران را در اذهان جهانیان زنده نگه می‌دارند سپاسگزارشان باشیم. حال چه فرقی می‌کند که این دو راه جهانی شدن را با قاعده و قانون رفته‌اند یا برای تبدیل شدن به چهره‌های بین‌المللی میانبر زده‌اند؟ مهم سینمای ایران است که هر چند وقت یکبار به واسطه یکی از سینماگران جهانی ما در رسانه‌های دنیا تکرار می‌شود.

شاید تا چند سال دیگر دوره فیلمسازی و درخشش مجیدی و کیارستمی به خاطره‌ها پیوسته باشد، اما هستند سینماگرانی که به روش خود راه پیوستن به قافله فیلمسازی دنیا را می‌آموزند و اسم و رسمی برای خود دست و پا می‌کنند. حالا دیگر خیالمان راحت است که دوره جایزه دادن جشنواره‌های اروپایی و آمریکایی به فیلم‌های به اصطلاح هنری و جشنواره‌پسند به پایان رسیده و هر که می‌خواهد همراه این قافله شود باید بیش و پیش از قواعد بازی، قواعد فیلمسازی را بداند.

درخشش فیلمسازان ایرانی در عرصه جهانی بیش و پیش از آنکه محل نگرانی و دغدغه خاطر باشد، می‌تواند بار سنگین برنامه‌ریزی برای جهانی شدن سینمای ایران را از دوش مدیران این سینما بردارد که سال‌هاست برای رسیدن به این مرحله تلاش می‌کنند و کمتر مجالی برای بروز و ظهور نتایج برنامه‌ریزی‌های خود یافته‌اند.

بی‌تعارف و تردید بگوییم که سینمای ما هم مثل ورزشمان و هزار عرصه دیگرمان همچنان محتاج تک‌ستاره‌هاست و این رضازاده، خادم، ساعی، دبیر، دایی، کیارستمی، مجیدی، احسان حدادی و چهره‌های مشابه هستند که باید به مدد استعداد و توانایی ذاتی خود آن هم در رشته‌های انفرادی برای ایران افتخار بیافرینند. وگرنه ورزش و سینمای ما که در عرصه کارهای گروهی هنوز در ابتدای راه هم نیست.

وقتی نمی‌توانیم با کار گروهی به جایی برسیم چرا باید جلو راه تک‌ستاره‌ها را به اتهام ساز ناکوک زدن بگیریم و برایشان مشکل بیافرینیم؟ کمترین کاری که می‌توانیم برای این ستاره‌ها بکنیم هموار کردن مسیر برای آنهاست، چون این چهره‌ها چگونه راه رفتن را خوب می‌دانند و فقط ممکن است ندانند در راهی که چند بار با موفقیت آن را پیموده‌اند، این بار چاهی، چاله‌ای، چیزی کنده شده است.

اگر تا چند سال پیش نگران آن بودیم که سینمای ایران دارد در دنیا به نشان دادن فلاکت، بدبختی، بیچارگی، سیاهی، نداری و ... شهره می‌شود و هر که چنین تصاویری برای غربی‌ها هدیه ببرد دست پر از جشنواره‌های سینمایی آنها بازمی‌گردد، حالا دیگر این نگرانی هم رفع شده و کسی برای این تصاویر تکراری تره هم خرد نمی‌کند. نمونه هم در سالهای اخیر فراوان بوده و برخی سینماگران وطنی که هر فیلمشان برای جشنواره‌های آنطرفی یک اتفاق بود، دیگر به زور هم قادر به دلربایی نیستند.

شاید برخی خرده بگیرند که با وجود مشکلات فراوان برای سینمای ایران، اکران نشدن انبوه فیلم‌های آماده نمایش، کمبود سالن نمایش و امکانات فیلمسازی، فقر مخاطب و ... به کسانی که در خارج به نام ایران فیلم بسازند چه نیازی داریم. این نکته وقتی درست است که فیلمسازان جهانی ما با بودجه و امکانات داخلی هوس فیلمسازی برای خارجی‌ها به سرشان بزند. اما در شرایطی که تهیه‌کنندگان خارجی همه امکانات را برای ساخته شدن فیلمی به نام ایران فراهم می‌کنند، چرا نباید از این فرصت استفاده کرد؟

می‌توانیم به عنوان یک سینمادوست ایرانی از همین امروز منتظر تماشای فیلمی بنشینیم که عباس کیارستمی روی صندلی کارگردانی آن نشسته و ستاره‌ای بین‌المللی مثل ژولیت بینوش در مقابل دوربین او نقش‌آفرینی کرده است. به نظر شما دیدن چنین فیلمی افتخارآفرین نیست؟ یا اگر مجیدی فیلمی در هند بسازد که خود مهد فیلمسازی دنیاست و روزی سه فیلم تولید می‌کند، نباید به درایت او آفرین گفت؟

عرصه فیلمسازی برای سینماگرانی که خود را به عنوان چهره‌ای بین‌المللی مطرح کرده‌اند همواره و در همه جا مهیاست. ما دوست داریم سینماگران بزرگمان فیلم بسازند، حالا چه فرقی می‌کند اینجا باشند یا هزاران فرسنگ آنطرف تر در ینگه دنیا. مهم این است که فیلمی به نام ایران در گوشه‌ای از دنیا خلق و به فهرست کتاب قطور تاریخ سینمای دنیا افزوده شود.

 منبع: مهر