متشكریم، نه از خود. از محمدعلی رجایی الگوی سیاستمدار مكتبی مقلد امام كه یادش نرفت روزی دستفروش بود و بعد معلم. و به واسطه عملش، عقل را با ما هجّی كرد و آموخت.
 
کیهان در سرمقاله خود با عنوان "جی پی اس خاموش" نوشت:

دو نام و دو مرام. یكی سید ابوالحسن بنی صدر و دیگری محمدعلی رجایی. با هم آمدند، چند ماه دیر و زودتر. فاصله پایان ریاست جمهوری آن دو 3 ماه نشد. از اواخر خرداد 1360 كه بنی صدر خلع شد تا 8 شهریور همان سال كه شهادت، نقطه پایان بر ریاست جمهوری رجایی گذاشت، 70 روز هم نمی شود. خداوند آن دو را با هم آزمود. رجایی با وجود اختلاف سلیقه، بنی صدر را برادر می خواند و بنی صدر در مقابل، رجایی نخست وزیر را كوچك می شمرد.

 «سید ابوالحسن» پر از باد نخوت بود و خود را با هوش و فراست می یافت و به حدود 11 میلیون رأی كه مردم به نام وی در صندوق ها ریخته بودند، فخر می فروخت. اما «محمدعلی» كه بر قلب قریب 13 میلیون ایرانی نشسته بود، می گفت مدام به یادم بیاورید من همان دستفروش و معلم هستم. یكی مجسمه غرور متراكم و دیگری تمثال درخشان فروتنی. اولی تیر توهم در شقیقه خویش نواخت و سقوط كرد. و دومی چون از توهم ابا داشت و صاحب نگاه تیزبین شده بود، مغضوب اشقیا شد.

امام خمینی دو تعبیر را درباره بنی صدر و رجایی به كار برد. درباره بنی صدر فرمود «به این آقا گفتم بعضی از افراد كه دور تو جمع شده اند، گرگ هایی هستند كه تو را به فنا می دهند، گوش نكرد». اما درباره رئیس جمهور مكتبی كلامی به غایت حكمیانه و ژرف فرمود «بعضی ها عقلشان بیشتر از علمشان است. آقای رجایی از شخصیت هایی است كه عقلش بیشتر از علمش است».

 بنی صدر تقابل و تضاد و تاختن در بن بست را برگزید و با مغز به دیوار ملت و نظام كوبید چون دچار سوءتفاهم و بد دیدن و خیال و وهم شده بود. و اندرز خیرخواهان را نشنید، چون گوشش پر بود. اتفاقی در او رخ داده بود كه اندرزها را بی قدر می شمرد. كدام اتفاق؟ همان كه طبیب جان ها و مولای متقیان، امیرمؤمنان(ع) فرمود «بینكم و بین الموعظه حجاب من الغرّه . میان شما و اندرز، پرده ای از غرور است.» (نهج البلاغه، حكمت 282)

پنج ارزش والاست كه در آیین ما با یك مفهوم مشترك معنا و به گرد یك مدار، منظم و استوار شده اند. 1-حق 2-عدل 3-عقل 4-تقوا 5-مروت.
 كدام مؤمن است كه شیفته این پنج گوهر تابناك نباشد. این 5 آدرس طلایی، اسباب دلالت و نجات مؤمنان و به عبارتی، اركان ایمان است.

 اما آنچه در این میان شگفت می نماید، یكی بودن سرچشمه معنا و محتوای پنج ارزش است. «حق»، از استواری و سر جای خود بودن هر چیز حكایت می كند و در مقابل آن، باطل دلالت بر بی بنیادی، وهم آلودگی و نابجایی و زوال پذیری دارد.

 عدل نیز همین گونه است. امیرمؤمنان فرمود «العدل یضع الامور مواضعها... و العدل سائس عام. عدالت كارها را سر جای خود قرار می دهد و مدیریت عامه است» (حكمت 734 نهج البلاغه).ارزش های بعدی تقوا و مروت است. حدیثی است از امام صادق(ع) در پاسخ به دو سؤال؛ یكی درباره معنای مروت و دیگری درباره مفهوم تقوا.
 امام هر دو بار فرمودند «الّا یراك الله حیث نهاك و لایفقدك من حیث امرك. [معنای تقوا یا مروت] این است كه خداوند تو را آن جا كه از آن نهی فرموده، نیابد و از آن جا كه فرمان داده، مفقود نباشی». اما درباره عقل و عاقل. به علی بن ابی طالب علیه السلام عرض شد كه «عاقل را برای ما توصیف كن»، فرمود «هو الذی یضع الشیئ مواضعه. عاقل كسی است كه هر چیز را در جای خود قرار دهد». دوباره گفتند جاهل را توصیف كن، فرمود «گفتم»! (حكمت 532 نهج البلاغه)

ویژگی انسان عادل عاقل متقی و حق طلب جوانمرد، قبل از هر چیز داشتن بینش درست است. چپ و كج و معوج نمی بیند. در محاسبه نسبت ها و فاصله ها و موقعیت ها به خطا نمی رود. و اگر به خطا رفت، دارای سیستم خودكنترلی و هشدار است. موقعیت یاب دایمی دارد. «جی پی اس» خرد او مدام بر نمایشگر قلب وی آشكار می كند كه كجای جهان ایستاده و پیرامونش چه خبر است. آینه ای كه پشت سر را به او می نمایاند، محدب نیست كه فاصله ها را غیرواقعی نشان دهد و به خطا اندازد.

خرد را اسیر خیال و خواسته یا خشم نساخته تا او را به قتلگاه بكشاند. «هر كس خودرأیی كرد و به اندیشه خویش استغنا جست، خویشتن را در خطر انداخت... و كم من عقل اسیر تحت هوی امیر. و چه بسیار عقل كه اسیر است زیر دست هوایی كه امارت یافته است» (حكمت 112 نهج البلاغه).

چشم تا جایی می بیند كه اسیر توهم نباشد. خرد آزاد به بینایی انسان معنا می بخشد وگرنه ممكن است چشم بینا هم به انسان دروغ بگوید! به تعبیر علی علیه السلام «تدبیر و تعقل مانند دیدن با چشم نیست چرا كه گاه چشم - به مقتضای موضع بیننده- به صاحبش دروغ می گوید اما عقل با كسی كه از او راهنمایی و نصیحت بخواهد، فریبكاری و دغلبازی نمی كند.» (حكمت 182 نهج البلاغه)
مسئله غامض اینجاست كه طیف هایی از مدعیان حق و عدل و عقل و تقوا و مروت در طول تاریخ سر از بیغوله درآوردند. برخی اناالحق گفتند در حالی كه شیطان پرستی می كردند. ادعای عدالت و تقوا داشتند اما به جمل و نهروان ختم شدند و مقابل امام عدالت ایستادند.

 از مردی و مردانگی می گفتند و سر بزنگاه ناجوانمردی كردند. این پنج ارزش را به كدام رشته و بر كدام مدار باید انتظام بخشید كه از هم پراكنده نشوند و سرجای خود باشند؟ انسان و جامعه ای كه دمادم در معرض دوراهی ها قرار می گیرد از كجا یقین كند «به جا» عمل كرده است؟ از كجا مطمئن شود ذهن و خیال او با واقع و حق منطبق است؟ فقرات شریف زیارت جامعه كبیره بنیاد اعتقاد ماست از جمله آنجا كه خطاب به اولیای دین- علیهم السلام- عرض می كنیم «رویگردان از شما، از دین خارج است و آن كه با شما همراهی كند، به شما می پیوندد و هر كس در حق شما كوتاهی بورزد، نابود می شود.

 و حق با شما و در شما و از شما و به سوی شماست... من احبّكم فقد احبّ الله. هر كس شما را دوست بدارد، خداوند را دوست داشته و هرآن كه شما را دشمن بدارد، خدا را دشمن داشته است... شما صراط استوار هستید ... و الباب المبتلی به الناس. و شمایید آن در كه مردم با آن مبتلا و آزمایش می شوند. و قلبم تسلیم شماست و رأیم پیرو شما و یاری ام مهیا برای شما.»

همان ضمانت های ایمان فرمودند «هركس از فقیهان، نگاه دارنده نفس و حافظ دین و مخالف هوا و مطیع امر مولای خویش بود، پس بر عموم واجب است كه از او تبعیت كنند» و « درحوادث پیش آمده به راویان حدیث ما مراجعه كنید». فرمان به «تقلید» و «رجوع»، جز امر بر تبعیت و اطاعت و پذیرش ولایت فقیه نیست. و خود را می فریبد هر كس كه ادعای محبت اهل بیت كند اما به ولایت فقیه برنگردد. «فاما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه احادیثنا» یعنی هركس هر كجا- دور یا نزدیك، پیش یا پس- ایستاده، رو به قبله ولایت فقیه كند و بازگردد تا همگی هم افق شوند.

 این است معنای كلام امیرمؤمنان و حضرت فاطمه زهرا (علیهما السلام) كه فرمودند خداوند امامت ما را امان از تفرقه و جدایی قرارداد. تقوا و عدالت منهای ولایت، تقوا و عدالت معوج خوارجی و طالبانی و سلفی می شود. و خرد منهای ولایت، از سیاست بازی های عرفی امویان و عباسیان و... مجاهدین خلق و نهضت آزادی و حزب خلق مسلمان و باند مهدی هاشمی و برخی احزاب دولت ساخته دهه های اخیر سردر می آورد. هر مقرّی غیر از قرارگاه ولایت، مقرّ شیطانی خواهد شد ولو تابلوی عقلانیت و عدالت و حقانیت و مهدویت(!) و تقوا و تهجد و خدمت و جمهوریت و مردم داری داشته باشد.

بی ولایتی، لوچی عقل و تقوا و عدالت خواهی و مردم سالاری می آورد. در این صورت به اعتبار 11 میلیون یا 18 میلیون یا 20 میلیون رأی اعتباری، خیال می كنی «خاتمیت» نقض شده و پیامبری تازه مبعوث گشته كه آن هم تویی!
و بهتر از همه می فهمی، نشانه اش هم صندوق های انباشته از رأی به نام تو. روزگاری معنای «پیام دوم خرداد را نگرفته ای»، این بود كه خونت هدر است.

 اما حالا كجاست آن غوغا؟ و كجاست آن چماقداری چماقداران برای بنی صدر؟! بپرسید، اگر بنی صدر یك كلمه خوبی درباره رجوی- كه روزی رفیق گرمابه و گلستان هم بودند- گفت؟ از دختر بنی صدر بپرسید كه به عقد مسعودخان درآمد، تا رجوی داماد او باشد. نه، بپرسید از همین میرحسین و شیخ مهدی خودمان كه خیال می كردند، اگر گردی بر قبایشان بنشیند، لاف زنان یقه چاك می زنند و قیامت می كنند. امان از توهم و امان از دیدگانی كه مغشوش می بینند یا به خیانت گزارش می دهند! امان از رفیق و مشاور بد! و امان از جان در تمنا و خیال تنیده كه چون خود مهیاست، اطرافیان نیز بر قطر تارهای تنیده او می افزایند!

اگر به دستاویز ایمان باید چنگ انداخت و رستگار شد، شرط آن زمام داری دوستی ها و دشمنی هاست. به بیان شریف امام صادق علیه السلام «از محكم ترین دستگیره های ایمان این است كه دوست بداری در راه خدا و دشمن بداری در راه خدا و ببخشی در راه خدا و دریغ كنی در راه خدا.» یعنی كه در دوستی و دشمنی و رقابت و رفاقت و عداوت، اندازه را با تراز ولایت نگه داری. این عین مصلحت و منتهای عقلانیت است. و این، همان خطی است كه فاصله انداخت میان دو صاحب منصب، كه فاصله پایان ریاستشان 3 ماه نشد.

یكی اسوه مشتاقان و مردمان شد و دیگری آینه عبرت آیندگان. مشكل از شماره «عینك عقل» سید ابوالحسن بنی صدر بود. حلقه اولی كه در خیال او دمیده بودند و به همین دلیل توانستند اطرافش را بگیرند، جز كبودی و تیرگی و بدگمانی به او ننمایاندند. كاری كه خودشیفتگی با رجال پرآوازه كرد، ده ها قرص اكستازی با جوانان خام و خیال پرور نكرده است. چیزی شبیه از هواپیماپریدن و روی ابرها راه رفتن.
متشكریم، نه از خود. از محمدعلی رجایی الگوی سیاستمدار مكتبی مقلد امام كه یادش نرفت روزی دستفروش بود و بعد معلم. و به واسطه عملش، عقل را با ما هجّی كرد و آموخت.
 
 
گردآوری:گروه خبر سیمرغ
www.seemorgh.com/news
منبع:eramnews.ir