خواستگار كينه جويی كه دختر دانشجو را با اسيد سوزاند امروز در دادگاه کيفری به قصاص محکوم شد.

به گزارش برنا، در جلسه رسیدگی به پرونده پسر جوانی که دختر دانشجو را با اسید سوزاند، امروز برای دومین بار در شعبه 71 دادگاه کیفری تهران به ریاست قاضی "نورالله عزیز محمدی" برگزار شد.

ابتدا نماینده دادستان، کیفر خواست را خواند و اعلام کرد:ساعت 16 عصر،10 آبان‌ سال 83 مأموران مركز فوریت‌های پلیسی110 تهران بزرگ با تماس شهروندان از یك مورد اسید پاشی با خبر شدند و مأموران با حضور در محل وقوع حادثه در خیابان رسالت و انجام تحقیقات اولیه دریافتند دختر جوانی به نام "آمنه" از سوی فردی مورد اسیدپاشی قرار گرفته است.

وی در ادامه مدعی شد؛ با انتقال آمنه به بیمارستان، تلاش پزشكان برای درمان وی آغاز شد اما زمانی كه" آمنه" پس از انتقال به بیمارستان‌های رسالت و مطهری به بیمارستان لبافی‌نژاد منتقل شد پزشكان اعلام كردند كه دیگر دیر شده و چشم چپ آمنه به واسطه غلظت اسید پاشیده شده كاملا از بین رفته است برای متهم قصاص خواستارم. 

آمنه در شكایت خود در جلسه دادگاه اعلام كرد: چند ماه قبل وقتی در دانشكده‌ برق یكی از دانشگاه‌های سراسری تهران مشغول تحصیل بودم متوجه شدم كه یكی از دانشجویان به اسم" مجید" به من علاقه‌مند شده است.

آمنه ادامه داد: پس از طرح این موضوع توسط این فرد چندین بار مادرش با منزل ما تماس گرفت اما مادر من به دلیل تفاوت‌ زیاد سنی، فرهنگی و خانوادگی ما پاسخ منفی داد.

شاكی افزود: جواب خودم نیز منفی بود تا اینكه یكی از دوستانم پیشنهاد داد برای تمام كردن موضوع، یك بار رو در رو پاسخ قطعی خود را به او بدهم.

وی گفت: به همین دلیل یك روز كه بعد از ایجاد مزاحمت‌های فراوان و تماس‌های گاه و بیگاه "مجید" به محل كارم آمد، به او گفتم كه با فردی عقد كرده‌ام و دیگر سراغ من را نگیرد.

"مجید" در مقابل این ادعای من خواست كه از همسرم طلاق بگیرم و اظهار كرد كه در صورت عدم جدایی از همسرم مرا خواهد كشت. من تهدیدهای او را جدی گرفتم و همان روز به پلیس اطلاع دادم اما پلیس گفت تا زمانی كه جرمی واقع نشده نمی‌توان وارد عمل شد و او را بازداشت كرد.

آمنه ادامه داد: با گذشت 2 روز از این ماجرا عصر روز حادثه زمانی كه از محل كارم خارج شدم ناگهان فردی مثل سایه از پشت به من نزدیك شد و بعد رو به رویم ایستاد، سپس ظرفی سرخ‌رنگ را جلو آورد و مایع به شدت سوزاننده‌ داخل آن را روی صورتم پاشید.

وی گفت: اول تصور كردم كه آب‌جوش به صورتم ریخته شده است اما وقتی به چند بیمارستان مرا بردند فهمیدم اسید بوده و همان ابتدا چشم چپم از بین رفته است.

شاكی در ادامه شكایت خود، مدعی شد: پزشكان اقدام به تخلیه‌ چشم چپم كردند و گفتند كه چشم راستم نیز در شرف نابینایی است. به همین دلیل پیشنهاد كردند كه برای درمان به بارسلون بروم كه آن زمان با 8 هزار یورو كه بخشی از آن به صورت كمك از سوی دولت وقت به خانواده‌ام پرداخت شده بود برای درمان به اسپانیا سفر كردم.

وی ادامه داد: در آنجا ‌17 بار مورد جراحی پلاستیك قرار گرفتم و چشم راستم نیز مورد درمان قرار گرفت اما پزشكان اعلام كردند كه اثرات مخرب اسید تا 5 سال باقی می‌ماند و به همین دلیل یك شب وقتی در خانه بودم ناگهان متوجه شدم داخل حفره‌ چشم راستم چیزی وجود ندارد و به این ترتیب چشم دیگر خود را هم از دست دادم.

 وقتی نوبت به "مجید" رسید او مدعی شد؛من عاشق آمنه بودم و برای آنكه بتوانم وی را برای خودم داشته باشم دست به این كار زدم و نمی خواستم این طور زندگیش تباه شود.

  با پایان حرفهای "مجید" هیئت قضایی وارد شور شد و "مجید" را به پرداختن دیه و قصاص محکوم کرد.