نمونه‌هایی داشته‌ایم که کشتی‌گیری قهرمان جهان شد؛ اما به سرعت دچار اعتیاد و میهمان دائم شب‌نشینی‌هاگردید...
 
 در هفته‌ای که گذشت، تنها بخشی از فسادی است که بدنه ورزش تا گلو در آن فرو رفته؛ اما درد‌آورتر از این وقایع، حمایتی است که بدون توجه به عواقب آن از این افراد انجام می‌پذیرد؛ افرادی فاسد که به جای حذف از بدنه ورزش، به دلایلی که تنها از نظر دنیای حرفه‌ای قابل توجیه است، همچنان به فعالیت خود در ورزش کشور ادامه می‌دهند تا کلکسیون افتخارات مسئولین تکمیل شود. این، تنها نمونه‌ای از خروار است که برای پرداختن به آن باید حداقل ریشه‌های آن را بررسی نمود که در این رابطه محمد جماعت رئیس شورای راهبردی رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها و دبیر گروه ورزشی خبرگزاری فارس در این گفت و گوی کوتاه با یالثارات الحسین به شرح مختصر آن می‌پردازد:
افتراق در مبانی غرب و اسلام و تضاد در مولفه‌های ورزشی
آقای جماعت! لطفا بفرمایید جایگاه حرفه‌ای‌گری در ورزش از دیدگاه انقلاب اسلامی چیست؟ آیا هدف است یا یک وسیله برای رسیدن به اهداف مهم‌تر و راهبردی‌تر؟
پاسخ به این پرسش، کاملا مشخص است. ورزش انقلابی، این مقوله را نه هدف، که وسیله‌ای می‌پندارد که موجب تعالی و زیست بهتر مسلمانان می‌شود. در چنین دیدگاهی، اگر ورزش بتواند در خدمت سعادت و سلامت بشر باشد، نه تنها امری مذموم نیست؛ بلکه معروفی است که می‌بایستی همه را به آن تشویق و رهنمون کرد.
اما بعضی می‌گویند کسب جایگاه در میادین جهانی فقط با حرفه‌ای شدن مقدور است. تعریف ایشان از ورزش حرفه‌ای هم همان الگوی غربی است که فقط پول را می‌شناسد وخواه ناخواه اخلاق در آن جایی ندارد!
مرحوم فردید می‌گوید، صدر تمدن معاصر ما، ذیل تمدن غرب قرار می‌گیرد. این پدیده را می‌توان به عینه در ورزش نیز یافت. امروز نهایت تمنا و سودای ورزش در ایران، حرفه‌ای‌گری و پول‌سازی است؛ در صورتی که خود نظام غربی، در این حوزه دچار بحران شده است. اگر به دیدارهای رسمی فوتبال که از سوی فدراسیون بین‌المللی (فیفا) برگزار می‌شود، دقت کنید؛ شعار بازی جوانمردانه (fair play) می‌دهند یا مدام علیه نژادپرستی (racism) فعالیت می‌کنند. این نشان دهنده این است که این دیدگاه، در غرب نیز با چالش مواجه شده است. ورزش اسلامی معنایی غیر از این دارد. نمونه مشهور آن هم داستان پوریای ولی است. سوای صحت یا عدم صحت این حکایت از منظر تاریخی، روح و جانمایه ورزش اسلامی را نشان می‌دهد. در این دیدگاه، موفقیت و پیروزی در مولفه‌های دیگری تعریف می‌شود. پیروزی در عین شکست!، یعنی چیزی که در ورزش مدرن و حرفه‌ای، فاقد معنا است؛ اما در ورزش اسلامی ما می‌توانیم در زمین و میدان مسابقه ببازیم؛ اما یک پیروزی همیشگی و جاویدان نصیب خود کنیم. اما در واقع، چون مبانی غرب و اسلام دارای افتراق و جدایی است، در ورزش به معنای اعم و حرفه‌ای‌گری به معنای اخص نیز دچار تضاد هستند.
اما در دنیای امروز کسب پیروزی در میادین بین‌المللی یک نوع کسب وجهه و پرستیژ، حتی از نوع سیاسی آن محسوب می‌شود!
کسب وجهه بسیار خوب است؛ اما نه به قیمت زیر پا گذاشتن ارزش‌ها.
پس با توجه به این تعاریف، می‌فرمایید ورزش بعد از انقلاب نه تنها انقلابی نیست؛ بلکه عملا حرفه‌ای‌گری را از وسیله به هدف غایی تبدل کرده است؟
بله، متاسفانه نه تنها جامعه جهانی؛ بلکه جامعه ما نیز در ورزش به پیروی از آنان چنین غایتی را دنبال می‌کند.
آقای جماعت! این را همه می‌دانیم که پول زیاد، فساد می‌آورد. اصلا شاید یک علت اصلی فساد در ورزش و مخصوصا فوتبال ما، دستمزدهای نجومی است که عده‌ای برای به دست آوردنش هر کاری می‌کنند.
ببینید، اگر شاهد این هستیم که فوتبال ما در پی ورود پول و سرمایه دچار این شرایط بحرانی شده، ریشه در عدم فرهنگ‌سازی هم دارد. یعنی، در قبال این سرمایه هنگفتی که وارد چرخه فوتبال شده، ظرفیت‌سازی مناسب و درستی صورت نگرفته است. نتیجه چنین وضعی آن است که ناهنجاری‌ها و رفتارهای غیر متعارف، به غلط، به بایسته‌های ورزش کشورمان تبدیل می‌شود.
این فقر فرهنگی چیست که باعث می‌شود تا پای پول به میان بیاید، مفاسدی مثل زن‌بارگی‌ها یا مواد مخدر را هم به دنبال بیاید؟ تا این حد که ورزش‌هایی که از پول‌های کلان بهره کمتری می‌برند، دچار فساد کمتری هم هستند یا حداقل اخبار آن کمتر به گوش می‌رسد؟
شاید دلیلش این باشد که، ورزشکاران مولود طبقات پایین دست جامعه هستند که وقتی خود را متمتع از سرمایه‌ای هنگفت می‌بینند، به یک باره دچار عصیان می‌شوند. البته این ادعا، استثنائاتی هم دارد؛ اما واقع امر را نمی‌توان کتمان کرد. این افراد که دچار نابسامانی‌های شخصیتی و فرهنگی گسترده و پیچیده‌ای هستند، که در مواجهه با این وضعیت، دچار طغیان می‌شوند. نمونه‌هایی داشته‌ایم که کشتی‌گیری قهرمان جهان شد؛ اما به سرعت دچار اعتیاد و میهمان دائم شب‌نشینی‌هاگردید. یا قهرمانی بزرگ که خود را فردی اخلاق‌مدار هم می‌دانست؛ اما برای حضور در شیرخوارگاه آمنه نیز درخواست پول و سکه می‌کرد.
از پورسانت‌گیری مدیر روابط عمومی تا جعل مدرک رئیس یک فدراسیون
ما شاهد فساد مالی حاکم بر بدنه ورزش هم هستیم. این ناشی از چیست؟
در پاسخ به پرسش شما، باید بگویم تا وقتی ورزش از دولت تکدی‌گری می‌کند، وضع به همین منوال خواهد بود. امروز، آفت ورزش حرفه‌ای صرفا پول هنگفت موجود در آن نیست؛ بلکه رانت‌ها و فساد مالی- اداری ریشه‌داری است که هر روز هم دامنه دارتر می‌شود. مشکل بزرگ ورزش، دیوان سالاری و فساد شبکه‌مند و ساختارداری است که هر روز بیش از دیروز، قدرتمندتر و فربه‌تر می‌شود. امروز دلالی و واسطه‌گری غیر قانونی به طرز خطرناکی، ورزش را دربرگرفته است. به طور مثال، به یک بازیکن خارجی 280 میلیون تومان پول بابت یک فصل بازی داده شده بود؛ اما در بررسی‌ها نشان داده شد که فقط 100 میلیون تومان به او رسیده است. باقی این مبلغ نصیب دلال‌ها و اشخاصی شده بود که به دلیل حقوقی نمی‌توان نامی از آنها برد. یا مدیر روابط عمومی یک باشگاه مشهور، در یک انتقال بازیکن، فقط 80 میلیون تومان نصیبش شده است. این یک بعد است، در دیگر سو، فساد دامنه‌داری نیز در مدیران ورزشی وجود دارد. مثلا، فردی که حتی لیسانس هم نداشت و خود را دکتر و مهندس معرفی می‌کرد، به طرز غیرقانونی رئیس فدراسیون بود. همین شخص که بسیار هتاک و دروغ‌گو نیز هست، در محیط ورزشی به مراتب بالاتر هم می‌رود. یا شکست تیم ملی کشورمان در یکی از رشته‌ها در مسابقات بین‌المللی برای اینکه رئیس فدراسیون در پست جهانی و آسیایی خودش باقی بماند. این موارد بسیار زیاد و اسفناک است و فرصت کنونی ما اندک.
علت چیست؟ مدیریت ورزشی کشور نه تنها کسانی مثل علی کریمی یا حتی این دوچرخه‌سواری که بطری شامپاین را روی سرمردم خالی کرد کنار نمی‌گذارد؛ بلکه از آنها دفاع هم می‌کند؟
واضح است! مدیران می‌خواهند کاستی‌ها، ضعف و شاید فساد خود را پنهان کنند. در مورد علی کریمی، وقتی برخوردی درست و قاطع هم صورت می‌گیرد، شخصی مانند مالک این باشگاه به حمایت از بازیکن فحاش و خاطی می‌پردازد. چرا که او به دنبال انتفاع مالی و شهرت‌پرستی در ورزش است. یعنی، مدیران ورزشی ما هم دچار این عارضه شده و چه بسا، خود در ورطه فساد افتاده باشند. باید قبول کرد که مدیران ورزشی هم جزئی از این ساختار هستند. فراموش نکنید، فضای کنونی ورزش، نتیجه مدیریت آنها است.
بعضی معتقدند اصلا انقلاب ما وارد عرصه ورزش نشده و ما باید در عرصه ورزش انقلاب کنیم؛ نظر شما چیست؟
بی‌تردید، حرف درستی است که انقلاب اسلامی به ورزش ورود نکرده است. علت آن هم این بود که اهمیت ورزش در ساختار مدیریت فرهنگی و اجتماعی درک نشده است. اکنون هم به دلیل بن‌بست‌هایی که ایجاد شده، صحبت از اصلاح امور ورزش می‌شود. می‌توان انقلابی در ورزش ایجاد کرد؛ اما به شرطی که بخواهیم.
اهداف دست‌نیافتنی با رئیس زمین‌شناس یا فیزیک‌دان
منظورتان از این شرطی که گذاشتید چیست؟
ببینید با رئیس سازمان ورزشی که دکترای زمین‌شناسی یا دکترای فیزیک دارد، چنین غایتی دست نیافتنی است.
آقای جماعت! در مورد بانوان ما شاهدیم که از دولت نهم به بعد، ورود آنها به عرصه ورزش حرفه‌ای بسیار پررنگ شد. به نظر شما لزوم ورود زنان به ورزش حرفه‌ای چیست؟
اساسا، وقتی ما تعریفی درست و صحیح از ورزش حرفه‌ای نداریم، چه در حوزه آقایان و چه در حوزه زنان، دچار مشکل و تناقض می‌شویم. اکنون که نمی دانیم چه هدفی از ورزش و پرداختن به آن داریم، با این آسیب مواجه می‌شویم که باید به تبعیت از جریان غالب جهانی بپردازیم.
اما این پیروی کورکورانه معضلاتی به دنبال دارد. ما می‌دانیم که کلاه یا لباس پوشیدن شاید حجاب باشد؛ اما حجاب اسلامی نیست و بعضا در ورزش‌هایی مثل فوتبال برآمدگی‌ها یا بخشهای خاصی از بدن زنان که باید پوشیده باشد مشخص می‌شود در این مورد چه نظری دارید؟
اساسا، باید توجه داشت که زن در نگاه ما چه جایگاه و تعریفی دارد. می‌توان بانوان را در ورزش‌هایی مانند تیراندازی (اسلحه و تیروکمان) و ... فعال کرد که نه تنها موجبات تندرستی و سلامت آنها می‌شود؛ بلکه با مدال‌آوری هم همراه است. اما آنچه بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد، سوق دادن بانوان به ورزش همگانی است تا موجب سلامت و تندرستی جامعه را فراهم کنیم. این موضوعی است که در جامعه ما مورد بی‌توجهی است. اگر بانوان سالمی داشته باشیم، بی‌تردید خانواده‌ و جامعه سالمی خواهیم داشت.
قصور دستگاه ورزش در موضوع بانوان
در بعضی موارد شاهدیم که مربی مرد برای برخی تیم‌ها مثل قایقرانی استخدام شده، این مساله تحت چه توجیهی از مسئولین پذیرفته است؟
باید توجه داشت که در چنین مواردی، کم‌کاری از دستگاه ورزش است. اگر در ورزش‌هایی که بانوان می‌توانند به راحتی فعالیت کنند و با فرهنگ جامعه و شریعت اسلام مخالفتی ندارد، بایستی امکانات آن را مانند مربی و مجموعه‌های تخصصی فراهم کنیم. در مواردی این چنینی، دستگاه ورزش قصور داشته که باید پاسخگو باشد.
چطور در دولتی که مدعی مکتبی بودن است، با این سرعت شاهد اشاعه فرهنگی هستیم که زنان را به عرصه‌هایی می‌کشاند که با اصول دین منافات دارد؟
دولت آقای احمدی‌نژاد در عرصه ورزش بدون راهبرد و استراتژی فرهنگی بوده است. همین هم باعث شد تا نه تنها در این مورد، بلکه در خصوص حضور بانوان در ورزشگاه‌های فوتبال هم عجولانه و بدون کارشناسی اقدام کند. ریشه این موضوع هم قرار دادن افراد غیر متخصص در راس هرم ورزش است. با کمال تاسف باید اعلام کنم که ورزش در دیدگاه دولت‌مردان ما، فقط وسیله‌ای برای جلب آرای مردم و موجبات تفنن است. تبعات این عملکرد باعث یک مطالبه نابجا در جامعه می‌شود که دورنمای بسیار نامطلوبی ایجاد خواهد کرد؛ چرا که در بلند مدت، ارزش‌ها و اصول جایگاه خود را از دست داده و به اموری غیر متعارف تبدیل می‌شوند.
 
 
 
گردآوری : گروه ورزش سیمرغ
www.seemorgh.com/sport 
منبع:jahannews.com